ياد ياران ماندگار ( پست ثابت )

عشق را با هم روایت می کنیم

                              یاد یاران را حکایت می کنیم

با شهیدان لحظه ای خلوت کنیم

                         عشق را در بزم خود دعوت کنیم

   هم نفس ،آلاله ها را یاد کن

                            در سکوتت عشق را فریاد کن

عاشقان سر بر سری نی کرده اند

                        هفت شهر عشق را طی کرده اند

یادمان باشد که مجنون زاده ایم

                            کربلا در کربلا خون داده ایم

هم نفس با من بیا پرواز کن

                              خاطرات جبهه را آغاز کن

یاد کن از دود وباروت وتفنگ

                         یاد زهرا ، یاد مهدی ،یاد جنگ


خاطراتی از عبد الحسین برونسی

شهيد برونسي رفته بود مكه.  وقتي برگشت، با همسرم رفتيم ديدنش. خانه‌شان آن موقع، در كوي طلاب بود. قبل از اين كه وارد اتاق بشويم، توي راهرو چشمم افتاد به يك تلويزيون رنگي، با كارتن و بند و بساط ديگرش.
 
بعد از احوالپرسي و چاق سلامتي، صحبت كشيد به سفر حج او، و اينكه چه كارهايي كرده و چه آورده و چه نياورده. مي خواستم از تلويزيون رنگي سوال كنم، اتفاقاً خودش گفت: از وسايلي كه حق خريدنش رو داشتم، فقط يك تلويزيون رنگي آوردم.
 
گفتم: ان شاء الله مبارك باشه و سال هاي سال براتون عمر كنه.
خنده معني داري كرد و گفت: اون رو براي استفاده شخصي نياوردم.
 
گفتم: پس براي چي آوردين؟
گفت: آوردم كه بفروشم و فكر مي كنم شما هم مشتري خوبي باشي، آقا صادق.
 
با تعجب پرسيدم چرا بفروشينش، حاج آقا؟
گفت: راستش من براي اين زيارت حجي كه رفتم، يك حساب دقيقي كردم، ديدم كل خرجي كه سپاه براي من كرده، شونزده هزار تومن شده.
مكثي كرد و ادامه داد: حالا هم مي خوام اين تلويزيون رو درست به همون قيمت بفروشم كه پولش رو بدم به سپاه، تا خداي ناكرده مديون بيت المال نباشم.
 
ساكت شد. انگار به چيزي فكر كرد كه باز خودش به حرف آمد و گفت: حقيقتش از بازار هم خبر ندارم كه قيمت اين تلويزيون ها چنده.
مانده بودم چه بگويم. بعد از كمي بالا و پايين كردن مطلب، گفتم: امتحانش كردين حاج آقا؟
گفت: صحيح و سالمه.
گفتم من تلويزيون رو مي خوام، ولي توي بازار اگر قيمتش بيشتر باشه چي؟
 
 
گفت: اگر بيشتر بود كه نوش جان تو، اگر هم كمتر بود كه ديگه از ما راضي باش.
 
تلويزيون را با هم معامله كرديم، به همان قيمت شانزده هزار تومان. پولش را هم دودستي تقديم كرد به سپاه، بابت خرج و مخارج سفر حجّش.

السلام علیک یا شمس الشموس ویا انیس النفوس

شـد نـوکری کردن هـمـیـــشه افتخارم

 

کربلا در کربلا مي ماند اگر زينب نبود-اربعين حسيني تسليت-چهل ام امام حسين(ع)-حضرت زينب


امشب هوای کـربــلا دارد دل من

حال و هوایـی آشـنــا دارد دل من

شش گوشه ات را تا نبینم بی قرارم

اصلا مـگر بـی تو صـفا دارد دل من؟

عمری شدم من

خوشه چین فضلت امّا

تا روز مرگـم هم وفا دارد دل من

شاید میان روضه هـا دستم بگیرین

ایـنـگـونه حـاجــت از خــدا دارد دل من

با عــشـق تـو احـساس تنهایی ندارم

بـی لـطــف تــو رنــج و بــلا دارد دل من

قرآن و عترت زنده از خون حسین است

جــز هـیئـت و روضـه کــجــا دارد دل من؟

شـد نـوکری کردن هـمـیـــشه افتخارم

ایـــن هــم ز الـطاف شــما دارد دل من


"شاعر:محسن زعفرانیه"

 به عشق نام مولایم نوشتم      چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟

       علی در عرش بالا بی نظیر است
                                                                علی بر عالم و آدم امیر است

       به عشق نام مولایم نوشتم

                                                           چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟

در سال دهم هجرت ،به دستور الهى آخرین سفر پیامبر صلى الله علیه و آله به مکه براى تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه علیهم السلام آغاز شد.در این سفر بیش از یکصد و بیست هزار نفر آن حضرت را همراهى کردند که در شرایط آن زمان سابقه نداشت.

بلافاصله پس از پایان مراسم حج،اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و براى برنامه‏ اى مهم در غدیر خمـ که کمى قبل از محل جدا شدن کاروانها بودـحضور یابند.

 http://page24.ir/wp-content/uploads/2011/11/ghadir.road_.jpg

سه روز پس از پایان مراسم حج،سیل جمعیت به سوى غدیر حرکت کردند.


اجتماع عظیم در غدیر

با رسیدن به محل موعود ،فرمان توقف از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله صادر شد و مرکبها از حرکت ایستادند و مردم پیاده شدند و هر کس جائى براى توقف سه روزه آماده کرد.

 

ghadir2 غدیر خم چیست

به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله،سلمان و ابوذر و مقداد و عمار زیر چند درخت کهنسال را آماده کردند و روى درختان ،پارچه‏اى به عنوان سایبان قرار دادند.در زیر سایبان،منبرى به بلندى قامت پیامبر صلى الله علیه و آله از سنگها و روانداز شتران ساختند به طورى که حضرت هنگام خطبه بر همه مردم مشرف باشند.

 

هنگام ظهر،پس از اداى نماز جماعت،پیامبر صلى الله علیه و آله بر فراز منبر ایستادند و امیر المؤمنین علیه السلام را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستند .قبل از شروع خطابه،امیر المؤمنین علیه السلام بر فراز منبر یک پله پائین‏ تر در طرف راست آنحضرت ایستاده بودند.

 

 

سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله

 

پیامبر صلى الله علیه و آله نگاهى به سمت راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا همه مردم در مقابل منبر اجتماع کنند.سپس سخنرانى تاریخى و آخرین خطابه رسمى خود را براى جهانیان آغاز کردند.با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانى که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى ‏شوند به استقبال سخنان حضرت مى‏ رویم که آنرا مى ‏توان در یازده بخش ترسیم نمود:

 

پیامبر صلى الله علیه و آله در اولین بخش سخن به حمد و ثناى الهى پرداختند و صفات قدرت و رحمت خداوند را ذکر فرمودند ،و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.

 

در بخش دوم،حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمى درباره على بن ابى طالب علیه السلام ابلاغ کنم،و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهى را نرسانده ‏ام و ترس از عذاب او دارم.

 


در سومین بخش،حضرت امامت دوازده امام علیهم السلام را تا آخرین روز دنیا اعلام نمودند تا همه طمعها یکباره قطع شود.از نکات مهم در سخنرانى حضرت،اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسانها در طول زمانها و در همه مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود،و نیابت تام ائمه علیهم السلام را از خدا و رسول در حلال و حرام و جمیع اختیارات اعلام فرمودند .

 

براى آنکه هر گونه ابهامى از بین برود و دست منافقین از هر جهت بسته باشد،در بخش چهارم خطبه،پیامبر صلى الله علیه و آله با دستهاى مبارک بازوان امیر المؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند تا حدى که پاهاى آن حضرت محاذى زانوان پیامبر صلى الله علیه و آله قرار گرفت.

در این حال فرمودند:«من کنت مولاه فهذا على مولاه،اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»

،«هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر بوده ‏ام این على هم نسبت به او صاحب اختیارتر است.خدایا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد،و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد،و یارى کن هر کس او را یارى کند،و خوار کن هر کس او را خوار کند».سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند و بعد از آن خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.

 

در بخش پنجم حضرت صریحا فرمودند:«هر کس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى ‏کند و در جهنم خواهد بود».بعد از آن شمه‏ اى از فضائل امیر المؤمنین علیه السلام را متذکر شدند.

 

مرحله ششم از سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله جنبه غضب الهى را نمودار کرد.حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن فرمودند : «منظور از این آیات عده‏اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشم ‏پوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده است،و چشم‏ پوشى از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست».

 

سپس به امامان گمراهى که مردم را به جهنم مى‏ کشانند اشاره کرده فرمودند: «من از همه آنان بیزارم».اشاره‏ اى رمزى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه»داشتند و تصریح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب مى‏ کنند و سپس غاصبین را لعنت کردند.

 

در بخش هفتم،حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام قرار دادند و فرمودند:«اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت علیهم السلام هستند».

 

سپس آیاتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت کردند و آنها را به شیعیان و پیروان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.آیاتى هم درباره اهل جهنم تلاوت نمودند و آنها را به دشمنان آل محمد علیهم السلام معنى کردند.

 

در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آینده ‏اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند.

در بخش نهم فرمودند:پس از اتمام خطابه شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با على بن ابى طالب علیه السلام دعوت مى‏ کنم .پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کرده‏ ام،و على هم با من بیعت نموده است .پس از این بیعتى که از شما مى ‏گیرم از طرف خداوند و بیعت با حقتعالى است.

 

در دهمین بخش، حضرت درباره احکام الهى سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتى بود :از جمله اینکه چون بیان همه حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد با بیعتى که از شما درباره ائمه علیهم السلام مى‏ گیرم بنوعى حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده ‏ام.دیگر اینکه بالاترین امر به معروف و نهى از منکر،تبلیغ پیام غدیر درباره امامان علیهم السلام و امر به اطاعت از ایشان و نهى از مخالفتشان است.

 

در آخرین مرحله خطابه،بیعت لسانى انجام شد.حضرت با توجه به آن جمعیت انبوه و شرائط غیر عادى زمان و مکان و عدم امکان بیعت با دست براى همه مردم،فرمودند:«خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست،از زبانهاى شما اقرار بگیرم».

 

سپس مطلبى را که مى ‏بایست همه مردم به آن اقرار مى ‏کردند تعیین کردند که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود.در ضمن بیعت با دست هم حساب مى‏ شد زیرا حضرت فرمودند :«بگوئید با جان و زبان و دستمان بیعت مى‏ کنیم».

 

 

بیعت عمومى

پس از اتمام خطابه پیامبر صلى الله علیه و آله،دو خیمه بر پا شد که در یکى خود آن حضرت و در دیگرى امیر المؤمنین علیه السلام،جلوس فرمودند.مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت مى‏ شدند و پس از بیعت و تبریک،در خیمه امیر المؤمنین علیه السلام حضور مى‏ یافتند و با آن حضرت بیعت مى ‏کردند  و تبریک مى‏ گفتند.

 

زنان نیز،با قرار دادن ظرف آبى که پرده‏ اى در وسط آن بود بیعت نمودند.به این صورت که امیر المؤمنین علیه السلام دست مبارک را در یک سوى پرده داخل آب قرار مى‏ دادند و در سوى دیگر زنان دست خود را در آب قرار مى ‏دادند.

 

 

وقایع سه روز در غدیر

 

در طول سه روز توقف در غدیر،پس از ایراد خطابه چند جریان به عنوان تأکید و به نشانه اهمیت غدیر به وقوع پیوست که شرح آن چنین است:

 

پیامبر صلى الله علیه و آله در این مراسم،عمامه خود را که«سحاب»نام  داشتـ  به عنوان افتخار بر سر امیر المؤمنین علیه السلام قرار دادند.

 

حسان بن ثابت از پیامبر صلى الله علیه و آله در خواست کرد تا در مورد غدیر شعرى بگوید، و با اجازه حضرت اولین شعر غدیر را سرود.

 

جبرئیل علیه السلام به صورت انسانى ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود:«پیامبر براى على بن ابى طالب عهد و پیمانى گرفت که جز کافر به خدا و رسولش آنرا بر هم نمى ‏زند».

 

مردى از منافقین گفت:«خدایا اگر آنچه محمد مى ‏گوید از طرف توست سنگى از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکى بر ما بفرست».در همین لحظه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد،و این معجزه غدیر تأیید الهى را بر همگان روشن کرد.

 

پس از سه روز مراسم پر شور غدیر پایان یافت،و آن روزها به عنوان«ایام الولایة»در صفحات تاریخ نقش بست.مردم پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشینان آن حضرت تا روز قیامت،راهى شهر و دیار خود شدند.خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و خداوند بدین گونه حجتش را بر همه مردم تمام کرد.

 

منبع: غدیر در آیینه کتاب ص ۳۲

عرفه روز پاک شدن بنده های خداست


** یا سریع الرضا **

بازم خدا می خواد بنده های بیچاره ش رو مثل من در خونه ش راه بده

آره بنده های بیچارش رو....

....که تا بحال نتونستن خودشون رو از لجن زار گناه بیرون بکشن

هنوز دارن تو این لجن زار گناه دست وپا می زنند......

حال خدا در خونش رو باز کرده وآغوش محبتش رو به طرف ما  وا  کرده...

میگه اگر صد بار توبه شکستی باز آی...

...من بنده هام رو هیچ وقت رها نمی کنم ....

حتی اگر بزرگترین گناها رو کرده باشن

بیا دوباره دستت رو آسمون کن


....بگو خدا جوونی کردم....


مراسم دعای روز عرفه در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س)

شروع کن با حال توسل گریه کردن
مراسم دعای روز عرفه در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س)


با خودت نگو که دیگه خدا به ما نگاه نمی کنه ....
خدا بدترین بنده ها شم بخشیده...
مارو هم می بخشه....


خوش بحال اونایی که توی این روز دلاشون پاکه و زودی می شکنه
 اشک از چشم هاشون سرازیر میشه

خوشبحال اونایی که روز عرفه شهدا رو واسته خودشون قرار می دن
 تا زودتر بسوی محبوب شون  پر بکشن...

خوش بحالشون



مراسم دعای عرفه در شلمچه
آره امروز رو باید توبه کرد و واسه همه  دعا کرد

مراسم دعای عرفه در شلمچه

عرفه روزیه که مقدرات انسان تو اون روز بسته میشه

روزی که معلوم میشه چیکاره ایم

روزی که معلوم میشه بهشتی  یا ..........

روز من و اونایی  که نتونستن شبهای احیا خوب پیش خدا توبه کنن
روز برگشتن به سوی خدای مهربونه
روز توبه ی واقعی

اگر دلتون شکست واشکی سرازیر شد

بیاد ما هم باشید

التماس دعا

السلام عليك يا علي ين موسي الرضا(ع)


امروز روز زیارتی امام رضا(ع)هست از راه دور دستت رو بزار روی سینت
بگو  "السلام علیک یا امام رئوف"
ای امامی که درد دل همه ی ما رو می دونی
حاجت مارو برآورده بخیر کن
و..................


تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی

سَل المَصانِعَ رَکباً تَهـیـمُ فی الفَلواتِ 
تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی
شبم به روی تو روزست و دیده‌ ام به تو روشن
وَ اِن هَجَرتَ سَواءً عَشـیّــتی و غـداتی

اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم
مَضی الزمانُ وَ قلبی یَقول أنکَ آتٍ

من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی

شبان تیره امیدم به صبح روی تو باشد
وَ قد تُفَـتّــَشُ عَینُ الحیوةِ فی الظلماتِ

فــَکــَم تُمرِّرُ عَیشی وَ أنتَ حامِلُ شَهد ٍ
جواب تلخ بدیعست از آن دهان نباتی

نه پنج روزه عمرست عشق روی تو ما را
وَجَدتَ رائحةَ الوُدِّ إن شَمَمتَ رُفاتی

وَصَفتُ کلَّ ملیح ٍ کما یُحِبّ و یَرضی
محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی

اخافُ منکَ وَ ارجُوا و استغیثُ و ادنو
که هم کمند بلایی و هم کلید نجاتی

زچشم دوست فتادم به کامه دل دشمن
احِـبّـتی هَجَرونی کما تَشاء عَداتی

فراقنامه سعدی عجب که در تو نگیرد
و ان شَکـَوتُ الی الطیر ِنُحنَ فِی الوکرات

از عاشقان بپرسید ، حال هوای یاران

تقدیم به روان پاک تمام شهیدان و امام شهیدان بلخص شهیدان هشت سال دفاع مقدس

پیکر مطهر شهید غواص اروند


ای قطره های باران، در چشم می گساران

     از عاشقان بپرسید، حال و هوای یاران

از کاروان به جا ماند، چند یار به یادگاری

  پرسید زیادگاران، داستان سربه داران

مستان همه برفتند، از این قفس برستند    

    بال سفر گشودند، آن خیل بیقراران

آدرس باغ گُل  را، از باغبان بپرسید 

جاوید نام عشاق، ماند به یادگاران

از شهر خون و آتش، بُستان و کوچه هایش

  پرسید راه و رسم، مردان روزگاران

از لاله های گلگون، از دشت های مجنون

پرسید وصفِ حال، آن خیل نامداران

نام و نشان بگیرید، از خیل بی نشانان

    از نام های گمنام، از چشم به راهداران

روزی زحق فراخواند، بهر دفاع زمیهن 

  آحاد عاشقان را، آن پیرِ در جماران

با بانگ عشق بپا خواست، هر کس وطن رها خواست 

  از چکمه های ظلم و از بند دیوسانان


امروز به شانه ی ما، باریست گران برجا 

 تا در جهاد دیگر، با دست خود بسازیم،آباد خاک ایران

شاعر: امین بهاری زاده